موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون والعلوم،

التهانوي (المتوفى: 1158 هـ)

حرف الراء (ر)

صفحة 896 - الجزء 1


مرتسم است در نفس ناطقه نيز انطباع مىپذيرد چنانچه در آئينه صورت مقابله منعكس مىشود واز نفس ناطقه در حس مشترك مىفتد وقوت متصرفه از حس مشترك گرفته تفصيل وتركيب مىدهد پس گاهى آن صور را لباسى وكسوتى ديگر مىپوشاند وبه علاقهء تماثل وتشابه از نظيري به نظيري ديگر انتقال مىكند چنانچه صورت مرواريد را مثلا لباس دانهاى أنار دهد وگاهى به علاقهء تضاد ومباينت از ضدي به ضد ديگر رجوع كند چنانكه خنده را كسوت گريه بخشد وبالعكس ودرين قسم احتياج بتعبير افتد وگاهى بجنسه بىتعبير وتلبيس بيرون آرد واين نوع را احتياج بتعبير نبود پس آنچه ديده است بعينه بوقوع آيد وگاهى قوت متخيله اين همه صور را از صور مخزونهء خيالي گيرد كه در حالت يقظه در وى محفوظ شده اند ولهذا در أكثر أحوال در خواب همان بيند كه در بيداري أكثر در فكر وخيال آن باشد وگاهى بجهت امراض نيز صور مناسب حال أو ديده شود چنانچه دموي مزاج رنگهاى سرخ بيند وصفراوي آتشها واخگرها بيند ودر حالت غلبهء رياح پريدن خود را بيند وسوداوي مزاج كوهها ودودها بيند وبلغمي آبها وبارانها ورنگهاى سفيد بيند وديدن اين هر دو قسم در خواب اعتبار ندارد وتعبيرى نشايد واين را أضغاث أحلام خوانند. وطائفهء صوفيه كه قائل اند بعالم مثال درين مقام تحقيقي ديگر دارند وآن مذكور است در كتب ايشان. وأكثر اطلاق رويا بر خواب نيك آيد وخواب بد را حلم گويند بضم حا واين تخصيص شرعي است ودر لغت بمعني مطلق خواب است. قال رسول اللّه الرؤيا الصالحة جزء من ستة وأربعين جزء من النبوة متفق عليه درين حديث به چند وجوه اشكال وارد مىشود يكى آنكه جزء نبوت يا نبوت باشد پس بايد كه غير نبي را نباشد وحال آنكه رؤياي صالحه غير نبي را نيز مىباشد ديگر آنكه نبوت نسبتي وصفتي است پس بودن رؤياي صالحه جزء آنچه معني دارد ديگر آنكه رؤياي صالحه مثل معجزات وكشف وديگر صفات وحالات أنبيا را است كه از نتائج وآثار نبوت است نه اجزاى آن پس وجه جزئيت وى از نبوت چيست ديگر آنكه دور نبوت گذشت ورؤياي صالحه باقي است پس جزئيت وى از نبوت چگونه درست بود زيرا چه وجود جزء بدون كل محال است چنانچه وجود كل بدون جزء. ديگر آنكه وجه تجزيهء نبوت به چهل وشش جزء واعتبار كردن رويا يك جزء از ان چيست. جواب از اشكال اوّل آنكه مراد آن است كه جزء است از نبوت در حق أنبيا چه ايشان را وحي در منام مىباشد واين جواب منتقض است به آنكه در حديث ديگر آمده است كه رؤيا المؤمن جزء من ستة وأربعين جزء الحديث وجواب از اشكال دوم وسيم وچهارم آنكه رويا جزوي است از اجزاى علوم نبوت بلكه اجزاى طرق علوم نبوت وعلوم نبوت باقي است چنانكه در حديث آمده است ذهبت النبوة وبقيت المبشرات وهي الرؤيا الصالحة. وبعضي گفته اند كه مراد آن است كه رؤياي صالحه اثرى است از آثار نبوت كه بمحض از فيضان إلهي وإلهام رباني است واين اثر باقي است از آثار نبوت وجزء بي كل مىباشد اما در آن حالت وصف جزئيت نمىباشد مگر باعتبار ما كان. وبعضي گفته اند كه نبوت اينجا بمعني انباء است يعني رؤياي صالحه اخبار صدق است كه كذب در وى نيست ودر بعضي حديث تصريح باين معني آمده است. وبعضي گفته اند كه مراد بجزئيت متعارف أهل معقول نيست بلكه مراد آنست كه رؤياي صالحه صفتي از صفات نبوت است وفضيلتى است از فضائل نبوت وبعضي از صفات أنبيا در غير أنبيا نيز يافته مىشود چنانچه در حديث ديگر آمده است كه راه روشن ونيكو وحلم وميانه روي از نبوت است. حاصل آنكه أصل جميع صفات كمال نبوت است ومأخوذ از آنجا است وتخصيص رويا بجهت مزيد اختصاص است در باب كشف وصفائي قلب وشك نيست كه جميع كرامات وتمامي مكاشفات سايهء نبوت است وپرتوى است از ان. اما وجه تخصيص بعدد ستة وأربعين آن است كه زمان نبوت بيست وسه سال است

وابتداي وحي به رؤياي صالحه بود وآن در مدت شش ماه بوده ونسبت شش ماه با بيست وسه سال نسبت يكى به چهل وشش واست وتوريشي گفته كه حصر مدت وحي در بيست وسه سال مسلم است چه وارد است در روايات معتد بها اما بودن زمان رويا درين مدت شش ماه چيزى است كه قائل آن در نفس خود اندازه كرده بىمساعدت نص وروايت انتهى. حاصل آنكه براي تعيين مدت مذكوره اصلى نيست وسندي صحيح نه آرى مذهب أكثر محدثان آن است كه آن حضرت در مدت شش ماه به مرتبهء نبوت مخصوص بود ومكلف بود بتهذيب نفس خود خاصة پس از آن مأمور گشت بدعوت وابلاغ كه نزد ايشان عبارت از رسالت است وبمذهب ايشان لازم نيست كه نبي داعي ومبلغ باشد بلكه اگر وحي كرده شود به سوى وى خاصة براي تهذيب نفس وى كافي است در باب تحقق درجهء نبوت پس اگر ثابت شود كه وحي درين مدت در منام بود ثابت شود مقصود قائل اما اين محل كلام بر حسب مذهب ايشان باشد پس احتياط در باب تخصيص عدد مذكور تفويض است بعلم نبوت چه أمثال اين علوم از خواص انبياست وبقياس عقل بكنه آن نتوان رسيد.

وهمچنين است حكم اعداد در جميع مواضع مثل اعداد ركعات وتسبيحات واعداد نصاب زكاة ومقادير زكاة واعداد افعال حج مانند اعداد طواف رمي جمار وسعي وأمثال آنها. ودر مواهب لدنيه ميگويد كه بعض علماء مراتب وحي وطريقهاى آن را چهل وشش نوع ذكر كرده اند ورؤياي صادقه يكى از آنها است. قال النبي ÷ من رآني في المنام فقد رآني فان الشيطان لا يتمثل في صورتي متفق عليه. بعضي از أرباب تحقيق گفته اند كه شيطان بمثال حق تعالى مىتوان