موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون والعلوم،

التهانوي (المتوفى: 1158 هـ)

الدوار:

صفحة 808 - الجزء 1

الدّوار:

  [في الانكليزية] Vertigo، blackout، dizziness، seasickness

  [في الفرنسية] Vertige، etourdissement، mal de mer

  بالضم وتخفيف الواو هو حالة يتخيل لصاحبها أنّ الأشياء تدور عليه وأنّ بدنه ودماغه يدوران فلا يملك أن يثبت ويسكن بل يسقط.

  والفرق بينه وبين الصّرع أنّ الدوار يثبت مدة والصرع يكون دفعة فيسقط صاحبه كذا في الآقسرائي.


دوم اعني لن شروع كنند بحر مديد پيدا مىشود چنانچه مذكور شد واگر از جزء سيم اعني مفا ابتدأ كنند برين وزن كه مفاعيلن فعولن مفاعيلن فعولن واين بحر مقلوب طويل است واين را بحر عريض نيز نامند زيرا كه مقابل طويل است اما برين وزن به تازى شعري نيافته اند. وبهرامى ميگويد كه به پارسى برين وزن شعر ديده ام واگر از جزء چهارم اعني عيلن بدايت كنند بحر بسيط بر مىآيد چنانچه مرقوم شد واگر از جزء پنجم نخست بخوانند اعني از لفظ لن دوم ابتدأ كنند برين روش كه لن فعولن مفاعي لن فعولن مفاعي بر وزن فاعلن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن واين بحر مقلوب مديد است واين را بحر عميق خوانند زيرا كه مقابل مديد است واين بحر نيز در تازي نيافته اند ومصراعي گفته درين دائره نهاده اند تا همه بحور مذكوره بر توان خواند وآن مصراع بر وزن طويل اين است. ع. بمن برگذر اي مه بمن درنگر گه گه وبر وزن مديد چنين است. ع. برگذر اي مه بمن درنگر گه گه بمن وبر وزن مقلوب همين است. ع. گذر اي مه بمن درنگر گه گه بمن بر وبر وزن بسيط.

ع. اي مه بمن درنگر گه گه بمن برگذر وبر وزن مقلوب مديد. ع. مه بمن درنگر گه گه بمن برگذر اي وصورت دائره اين است.

دوم دائرهء مؤتلفه ووجه تسميهء آن ايتلاف واتفاق أركان آن است كه هر واحد سباعي است واين دائره بر بحر وافر وكامل محتوي است باين طريق كه مفاعلتن را سه يا چهار بار بر خط دائره بنويسند پس اگر از مفا آغاز كنند باين طور كه مفاعلتن مفاعلتن مفاعلتن پس بحر وافر برمىخيزد پس اگر سه بار بود وافر مسدس باشد واگر چهار بار باشد وافر مثمن بود وهمچنين بحر كامل واگر از علتن شروع كنند باين طرز كه علتن مفاعلتن مفاعلتن مفا بر وزن متفاعلن متفاعلن متفاعلن پس بحر كامل حاصل مىشود وبعضي گفته اند كه از دائرهء مؤتلفه سه بحر حاصل مىتوان شد بحر وافر وكامل چنانچه گذشت واگر از تن ابتدأ كنند باين روش كه تن مفاعل تن مفاعل تن مفاعل بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن اما اين وزن متروك است لهذا براي آن نامى ننهاده اند. ومخفي مباد كه حرف لام در مفاعلتن متحرك است وحرف نون در فاعلاتن ساكن پس منطبق نخواهد شد. ومصراعي وضع كرده درين دائره نوشته اند تا هر سه بحور مرقومه از ان توان خواند وآن مصراع بر وزن وافر مسدس اين است. ع. بگو دل من كجا طلبم ز بهر خدا وبر وزن كامل مسدس چنين است. ع. دل من كجا طلبم ز بهر خدا بگو. وبر وزن متروك اين چنين باشد. ع. من كجا طلبم ز بهر خدا بگو دل وصورت دائره اين است.

سيوم دائره مجتلبه ووجه تسميهء آن جلب واخذ أركان آن از أركان دائرهء أولى است واين دائرهء بحر هزج وبحر رجز وبحر رمل را ملتوي است باين وضع كه مفاعيلن را سه يا چهار بار زير خط محيط دائره نويسند پس اگر از مفا آغاز نمايند باين نمط كه مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن پس بحر هزج برمىآيد پس اگر سه بار باشد هزج مسدس بود واگر چهار بار بود هزج مثمن باشد وهمچنين بحر رجز ورمل است واگر از عيلن افتتاح كنند باين نهج كه عيلن مفاعيلن مفاعيلن مفا بر وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن پس بحر رجز مأخوذ مىشود واگر از لن ابتدأ سازند باين طرز كه لن مفاعي لن مفاعي لن مفاعي بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن پس بحر رمل خارج ميگردد ومصراعي فرآهم آورده درين دائره رقم كرده اند تا هر سه بحور مذكوره از ان بيرون توان آورد وآن مصراع بر وزن هزج مسدس اين است. ع.

مرا دل بىدلآرامى دلارامى نيارامد. وبر وزن رجز مسدس چنين است. ع. دل بىدلآرامى دلارامى نيارامد مرا. وبر وزن رمل مسدس اين چنين است. ع. بىدلآرامى دلارامى نيارامد مرا دل. واگر بعد از نيارامد نگارينا افزوده شود جمله مثمن شود وصورت دائرهء مجتلبه اين است.

چهارم دائرهء مشتبهة ووجه تسميهء آن اشتباه أركان بعض بحور با بعض ديگر است واين دائره محيط بر شش بحور است اعني سريع ومنسرح وخفيف ومضارع ومقتضب ومجتث باين طور كه مستفعلن مستفعلن مفعولات را زير خط محيط دائره رقم كنند پس اگر از مستفعلن اوّل آغاز كنند باين طريق كه مستفعلن مستفعلن مفعولات پس بحر سريع برمىآيد واگر از مستفعلن دوم ابتدأ نمايند باين وضع كه مستفعلن مفعولات مستفعلن پس بحر منسرح مسدس بيرون مىآيد واگر از تفعلن بدايت كنند باين نمط كه تفعلن مف عولات مس تفعلن مس بر وزن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن پس بحر خفيف خارج ميشود واگر از علن دوم افتتاح نمايند باين طرز كه علن مفعولات مستف علن مستف بر وزن مفاعيلن فاعلات مفاعيلن پس بحر مضارع حاصل ميشود. واگر از مفعولات شروع كنند باين روش كه مفعولات مستفعلن مستفعلن پس بحر مقتضب مسدس